کارگردان : تری جورج Terry George
نویسندگان :
کییر پیرسون Keir Pearson
تری جورج
بازیگران :
دان چیدل Don Cheadle . . . در نقش . . . پال روسسابجینا
سوفیا اکوندو Sophie Okonedo . . . در نقش . . . تاتیانا روسسابجینا
نیک نولت Nick Nolte . . . در نقش . . . سرهنگ اولیور
دزموند دو Desmond Dube . . . در نقش . . . دوب
زالانی مالی Xolani Mali . . . در نقش . . . مامور پلیس
محصول : 2004
کشور : انگلستان ، امریکا ، ایتالیا ، افریقای جنوبی
زبان : انگلیسی ، فرانسوی
رده : درام ، تاریخی ، مهیج ، جنگی
مدت : 121 دقیقه
نمایی از داستان : سر گذشت واقعی مدیر هتلی که جان بسیاری را نجات داد . . .
و نوشته اند :
از اسنوا :
فیلم به روایت از یک خانواده ی مرفه سیاه پوست می پردازد. که مرد خانواده از نژاد هوتو و زن توتسی است. مرد خانواده مدیر داخلی یک شعبه از هتل معروف بلژیکی در پایتخت رواندا است و در کار خویش موفق و ثروتمند و کاری هم به سیاست و حوادث مختلف کشور ندارد. وی در حکومت دارای دوستان صاحب نفوذی نیز هست. ولی گروه شورشی هوتو ها که به ظاهر مستقل هستند ولی در اصل توسط ارتش رواندا تجهیز و تعلیم داده شده اند و به طور ضمنی حمایت می شوند به سراغ او هم میایند و او به دلیل پناه دادن به توتسی های مارمولک(!) خائن شناخته می شود. و بقیه ی ماجرا که حول این حادثه پیش می رود.
------------------------------------
از روزگار ما
بیایید داستان نژادهای رواندا را مرور کنیم :
زمانی که بلژیکی ها بر رواندا مسلط بوده اند، بر اساس نژادپرستی جاری در ذهنشان، اهالی رواندا را به دو نژاد هوتو و توتسی تقسیم می کنند؛ این دیالوگ فیلم دقت کنید:
خبرنگار: خب حالا فرق یه نفر هوتو ها و توتسی ها چیه؟
بندیکت: بلژیکی ها که اینجا بودن میگفتن که توتسی ها کشیده تر و ظریفترن. اصلا اونا بودن که مردم رو به دو دسته تقسیم کردن.
خبرنگار: چطوری؟
بندیکت: همینجوری از روی قیافه. اونای رو که دماغای باریکتر و پوست روشن تر داشتن از بقیه جدا کردن. بلژیکی ها همه کارها رو سپرده بودن به توتسی ها. اما وقتی که اونا از کشور رفتن قدرت افتاد دست هوتو ها و اونا هم برای جبران اون تحقیرها شروع کردن به انتقام گرفتن از کله گنده های توتسی...
سالها تحقیر همشهری درجه دو بودن آنهم بخاطر داشتن دماغ بزرگتر و پوست سیاه تر باید در جایی تخلیه می شد. فیلم را که نگاه می کنیم ساده لوحانه می پرسیم ؛ این همه بی رحمی برای چه؟ اما هیچکس از توتسی ها بخاطر کشتن بیرحمانه روح هموطنانشان در زمانه ای که دور دست آنها بود، سوالی نپرسید. چرا می اندیشیم که کشتن جسم زشت تر و بیرحمانه تر از کشتن روح افراد است. شاید طعم تلخ تحقیر را نچشیده باشیم.
------------------------------------------
از تا خورشید :
اما وحشي گري اي كه اين فيلم تصوير مي كرد اينقدر ناراحت كننده بود كه مي خوام درباره اش بنويسم. متاسفانه داستان فيلم خيالات كارگردان نبود و اتفاقاتي بود كه همين 13 سال پيش در رواندا افتاده . نسل كشي اي كه فقط براي اختلاف نژادي اتفاق افتاده . هنوز باورم نمي شه كه اين واقعيت داشته . . .
----------------------------------------
از روی شیروانی داغ :
. . . و بعد یک کارگردان انگلیسی یک فیلم خارقالعاده میسازد ؛ تری جرج که قبلن برای جیم شریدان فیلمنامه نوشته هتل رواندا را میسازد... فیلمی که تلخیاش دیدنی است، گفتنی نیست... و من امشب این فیلم را میبینم و من همین جوری بیخودی به سرم میزند که شعر بگویم ، یک شعر تلخ دربارهی مردن و این چیزها را مینویسم :
فرزند رواندا
من فرزند رواندا هستم
پلکهام نمیپرند از دیدن تفنگ
از قمههایی که میکشید رو آسفالت
- خط و نشان؟-
. . .
-----------------------------------------
از وبراهه :
. . . در صحنه ای دیگر از فیلم خبرنگاری که گزارشی از قتل عام یک عده انسان به دست ساطور بدستان قبیله توتسی تهیه کرده است میگوید این گزارش چه اهمیتی دارد مردم در اروپا آنرا میبینند و کمی ناراحت میشوند و سپس میروند و شامشان را میخورند .
هان کجاست؟
پایتخت این دژآیین قرن پرآشوب
قرن شکلک چهر
برگذشته از مدار ماه
لیک بس دور از قرار مهر
قرن خون اشام
قرن وحشتناکتر پیغام
اخوان ثالث
---------------------------------------------
از آی سودا :
امروز بالاخره فرصتی پیش آمده كه دوباره بطور کامل فیلم زیبا و واقعی هتل رواندا را ببینم وقتی فیلم را دیدم تو دلم گفتم آیا این آخرین تراژدی عصر ما خواهد بود كه بین هوتو ها و توتسي های رواندا اتفاق افتاده است كه قریب يك میلیون نفر قتل عام شده اند . . .
-----------------------------------
از MACHINE FILM REVIEW :
. . . و به راستی آیا شقاوت آدمی را مرزی ست؟
تماشای این فیلم را به افرادی که قلبشان هنوز میتپد توصیه نمیکنم . . .
------------------------------------
از اعتماد :
تقريباً همه آن هايي که سينماي روز دنيا را دنبال مي کنند، «هتل رواندا» را ديده اند. هتل رواندا، فيلم تحسين شده يي است که هم منتقدان سينمايي صفحه هايي از روزنامه ها و مجله ها را به آن اختصاص دادند و درباره اش نوشتند، هم در شبکه هاي مختلف تلويزيوني راجع به وجوه مستندش حرف زدند و خلاصه آن قدر درخشيد که «دان چيدل» که نقش اصلي اش را بازي مي کرد، هزاربار بيشتر از قبل، مشهور شد.
------------------------------------
از پرشین فروم :
مصاحبه با تری جورج کارگردان هتل رواندا
فکر تبدیل ماجرای قتل عام در رواندا به فیلم چطور به ذهن تان خطور کرد؟
دلم می خواست فیلمی درباره وضعیت واقعی آفریقا بسازم . در فیلم های هالیوودی تمامی حقایق موجود نادیده گرفته می شود و فقط قاره ای دیده می شود که پر از مناظر و حیوانات اگزوتیک است . وقتی روی فیلمنامه ای درباره جنگ داخلی لیبی کار می کردم، شروع کردم به گشتن دنبال قصه ای واقعی درباره آفریقا. بعد از آن فیلمنامه کایر پیرسون درباره پل روسسه باگینا به دستم رسید. این فیلمنامه به من هر چه را که درباره ماجرای پل لازم داشتم به من داد و این فرصت را به من هدیه کرد تا فیلمی درباره بزرگ ترین نسل کشی پایان قرن بیستم بسازم . . . متن کامل
------------------------------------
از شریف نیوز
فیلم «هتل رواندا» به كارگردانی «تری جورج» و بازیگری بازیگرانی چون «دان چیدل»، «صوفیه اكوندو» و «نیك نولت» از دیگر فیلمهای برتر و موفق 2004 است كه از زمان اكرانش تاكنون بارها مورد تقدیر و تمجید منتقدان سینمایی قرا گرفته است
هتل رواندا، داستان واقعی زندگی مدیر هتل رواندا، بانام «پل روسسا باجینا» است كه در جریان
نسل كشیهای سال 1994 جان بیش از 1268 نفر انسان بیگناه را نجات میدهد .
----------------------------------------
از بینش معاصر
هتل رواندا به کارگردانی تری جورج فیلم بسیار تکان دهنده ای است.دوقبیله هوتو و توتسی که سالها با یکدیگر درگیری داشته اند اینک در حکمرانی هوتو ها نزاع شان از سر می گیرد و ظرف کمتر از یک ماه یک میلیون نفر از توتسی ها توسط مردم و نظامیان هوتو به خاک وخون کشیده می شوند.داستان فیلم از دید مدیر درستکاروشریف یک هتل مجلل در کیگالی روایت می شود. او که خود هوتویی است و دارای یک همسر توتسی می باشد، با رشوه دادن به نظامیان می کوشد جان بسیاری از همسایگان ، خانواده همسرش ومردم عادی پناه آورده به هتل را نجات دهد.
صحنه های زیادی از فیلم نشان دهنده جنایت های هوتوها ست اما فیلم از نشان دادن خشونت آشکار اجتناب می کند، در عوض با به تصویر کشیدن هجوم بربر گونه هوتوهابا قمه واره های جنگلی درخیابان هاو کوچه های مملو از قربانیان که به سان تپه هایی شهر را غیر قابل رفت آمد کرده ،خشونت عریان بکار رفته در اواخر قرن بیستم را بخوبی نمایان می سازد.
تا چند ساعت پس از دیدن فیلم در این اندیشه بودم که چگونه ما آدمیان در یک آن، همچون حیوانات جنگل به جان یکدیگر می افتیم وهمسایه و دوست و آشنا به یکدیگر نه تنها رحم نمی کنیم که خون یکدیگر را به شنیع ترین وجه وبه شادمانی بر زمین ساری می کنیم . . .
------------------------------------
از آن سوی خیال
چند روز پیش یه فیلم دیدم راستش من عادت ندارم برای دیدن یه فیلمی بشینم گریه کنم ولی وقتی این فیلمو دیدم از اولش بغض داشتم بینشم دوسه قطره ای اشک از چشمام سر خورد ، سعی کردم کسی نفهمه تو خونه ولی خیلی فیلم قشنگی بود ، زجر آور، وقتی میبینم آدمایی هستن تو جا جای این دنیا که اینجوری جونشونو از دست میدن ، خیلی سخته ، اسم فیلم هتل رواندا بودش اولاش جالب نبود ، ولی بعد از ده دقیقه چون واقعی بود حسش کردم .
------------------------------------
دیروز فیلمنامه هتل رواندا را تمام کردم و از شما چه پنهان حالم خیلی خراب است. در بحبوحه یکی از خونین ترین نسل کشی های تاریخ، دولت های غربی تنها کاری که کردند این بود که اتباع خودشان را تخلیه کردند و بین هشتصد هزار تا یک میلیون نفر از افراد قبیله توتسی زیر چراغ سبز دولت های پر مدعا، با چماق و قمه قتل عام شدند.
من به شخصه از زیستن در چنین جهانی احساس شرم می کنم. از شما چه پنهان (می دانم مسخره می کنید اما واقعاً از ته دل می گویم) به سرم زده بروم آفریقا تا اگر کاری و کمکی از دستم بربیاید انجام دهم برای این مردم بدبخت که تنها دارایی شان در جهان زندگی شان است که آن هم انگار خیلی قیمت ندارد .
------------------------------------
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر