Perfume
عطر : قصه یک آدمکش
نویسنده کتاب : پاتریک زوسکیند Patrick Süskind
نویسندگان فیلمنامه :
اندرو بیرکین Andrew Birkin
برند ایشینگر Bernd Eichinger
تام تایکور Tom Tykwer
کارگردان : تام تایکور Tom Tykwer
بازیگران :
بن ویشاو Ben Whishaw . . . در نقش . . . ژان باپتیست گرنویل
جان هرت John Hurt . . . در نقش . . . راوی
داستین هوفمن Dustin Hoffman . . . در نقش . . بالدینی
راشل هورد وود Rachel Hurd-Wood . . . در نقش . . . لورا
آلن ریکمن Alan Rickman . . . در نقش . . . ریچیس
محصول : 2006
کشور : آلمان / فرانسه / اسپانیا / امریکا
زبان : انگلیسی
رده : جنایی / درام / مهیج
مدت : 147 دقیقه
نمایی از داستان : در قرن هحدهم مردی که بویی ندارد می کوشد عطری بسازد تا همگان به شگفت آیند . . .
در حاشیه :
عطر : سرگذشت یک جنایتکار / پاتریک زوسکیند / مترجم جناب مهدی سمسار
عطر : داستان یک قاتل / پاتریک زوسکیند / مترجم خانم رویا منجم
از اینجا و آنجا :
از هنر هفتم :
. . . برگردان ٦٥ ميليون دلاري تام تيکوير[کارگردان بدو لولا، بدو] از داستان پر فروش پاتريک ساسکيند که سال ها به عنوان يکي از سخت ترين داستان ها براي تبديل شدن به فيلم نام گرفته بود، از هر نظر يک سوژه جنجالي، پر مخاطره و کنجکاوي بر انگيز است. اين کتاب که سال ها قبل به فارسي ترجمه و به شکلي بديع چاپخش شد[با مرکبي مخصوص که بويي خاص از خود متصاعد مي کرد] زندگي نامه يک نابغه - چه از نظر جنايت و چه از نظر شناخت بوها- است. اما او زندگي اش را فاقد معنا مي داند ، چون خودش هيچ بويي ندارد . او براي جبران اين کمبود دست به شکار دختران باکره زده و با روش ابداعي خود بوي تن آنها را استخراج مي کند، ولي اين روش پاياني تراژيک براي وي رقم مي زند. . . متن کامل
ما مردم خوشبويي نيستيم،و در خودمان مسئوليتي درقبال شامه آدمهاي اطراف احساس نمي كنيم!،يك نگاهي به متوسط جامعه داشته باشيد از همان اول صبح مي شود در تاكسي،سرويس اياب و ذهاب و صف پياده رو انواع بوهاي غير قابل تحمل را از مردم اين ديار استشمام كرد،واقعاً اين چه ظلمي است كه درحق خود وديگران مي كنيم؟؟.
اضافه بر بوهاي غيرقابل تحمل تن و بدن و عرق مي شود به بوهايي مانند سيگار،بوي خوردنيهاي بد بو!از دهان،و يا حتي انواع تخليه گاز معده نيز اشاره كردكه در روزهاي گرم تابستاني انتخاب فضاهاي بسته عمومي را به شكنجه اي تا سرحد مرگ تبديل مي كند!.
نوول معروف آلماني عطر: داستان يك جنايت حول و حوش اثرسحرآميز و اغواگر بوها به تحرير درآمده است،كه چگونه ميل به حفظ و پايايي بو و عطر،يك جوان فرانسوي را برآن داشت تا به قتل رساندن يك گروه از دوشيزگان زيباروي فرانسوي،به اعجاز ماندگارترين بوها و روح الروايح دست پيدا كند...
پ.ن:فيلمي نيز بر اساس اين نوول ساخته شده است.
پ.ن:ديدن فيلم عطر به فكرم انداخت كه بدبويي و بوي نفرت انگيزي كه از بعضي بدنها به مشام مي رسد نيز مي تواند انگيزه جرم و جنايت باشد!!.
پ.ن: اين شركت ما يك غلطي كرده و در كنار سرو غذا حبه سيرتازه نيز توزيع مي كند و جماعت بي مبالات همكاران كه انگار به اكسير زندگي يورش مي آورند،مقادير زيادي را خام خام خورده و ديگران را شكنجه مي كنند!،يكي از تنها مواردي كه امكان دارد من هم به قتل و جنايت بخاطر بو رو بياورم ،همين مورد كشتار جمع كثيري از همين همكاران است!!.
از دوشنبه ها :
فلم «عطر» داستان ژان باپتيست گرونوي يك حرامزاده ي پاريسي در قرن 18 ميلادي است. او يك عطر ساز فوق العاده و يك قاتل زنجيره يي زنان زيبا است . ژان باپتيست در بازار ماهي فروشي پاريس به دنيا مي آيد : بدبو ترين و چتل ترين جايي كه تا هنوز من در سينما ديده ام . مكان مزدحمي پر از لاش ماهي و موش و پشك و لاي و لجن و هر چيز ديگري كه تو را مشميز ميكند. اين يكي از اولين صحنه هاي فلم است كه به خوبي ميتواند اين ايده را نيز نشان دهد كه چگونه رسانه ي تصوير توانايي اين را دارد تا حس بويايي را نيز منتقل كند . . .
ژان باپتيست مصمم است كه بايد بهترين عطر دنيا را كشف كند. او به اين منظور به شهري سفر ميكند كه پايتخت عطر فرانسه است. در مسير راه زمانيكه كه در زير باران حمام ميكند ناگهان به اين پي ميبرد كه بدن خودش داراي هيچ بويي نيست. به ياد حرف استاد مي افتد كه گفته بود: «روح هر موجودي، رايحه اش است». پس او وجود ندارد؟ . . .
فلم «عطر: داستان يك قاتل»، نيز از آن فلم هايي است كه به بدن زن يك خاصيت اثيري و افسانه يي مي بخشد. تن زن منبع عشق و بخشايش و شور و شعف و دوستي است. اين بدن زن نيست كه تو را از پس خود ميكشد، اين عطري است كه از اين بدن ساطع ميشود: عطر عشق، عطر بدن زن. متن کامل
از فیلم نیوز :
تام تیکورِ جوان به خوبی و با تسلط ، یکی اززیبا ترین فیلم های این سال ها را به اسم خودش رقم زده است . چند صحنه ی زیبا نیزاساسا دستکار اوست که می تواند جزو زیبا ترین صحنه های سالهای اخیر باشد. یکی از آنها صحنه ای است که بابتیس برای اولین بار، عطر دست ساز خود را به صاحب مغازه ی عطر فروشی می دهد و فضای دور و بر او هنگام بوییدن ، به بهشتی پر از گل و درخت تبدیل شده تا زنی زیبا نیز عشوه کنان از راه رسیده و او را ببوسد . این صحنه گویا تجسم ِحسی است که بوییدن ِعطری دلپذیر در آدم ها ایجاد میکند . . . صحنه ی دیگر مربوط به فرار حاکم شهرو دخترش می باشد که جستجوی بابتیس به دنبال آنها و ردیابی شان از طریق بویایی ، پرواز دوربین را به همراه دارد که از روی کوهها ودره ها می گذرد تا به اسبهای در حال حرکت ِآن ها برسد . دختر هم که گویی این مکش ِمرموز را در پشت سر احساس کرده باشد ، سر برگردانده تا کلاه از سرش به هوا بپرد . به جز تصویری اینچنینی ، واقعا کدام زبان هنری دیگر ، چنین تصوری را می توانست به نمایش بگذارد ؟ . . . .به هر صورت "عطر" حقیقتی دیگر است در تصور ِاعجاز آدمی ودلیلی دیگر بر اعجاز بیکران سینما. متن کامل
از اعتماد :
هر وقت چهره پريشان و مضطرب «ژان باپتيس گرنووي» ضد قهرمان فيلم «عطر: قصه يک قاتل» را مي بينم ، ناخودآگاه ياد تام تيک ور مي افتم. بعد پيش خودم تصور مي کنم هيچ بعيد نيست که خود او هم در زمان نوشتن فيلمنامه و کارگرداني فيلمش لحظات بسياري به شباهت موقعيت خطرناک و دشوار خودش و فرجام تلخ قهرمان/ ضد قهرمان اثرش فکر کرده باشد. جماعت خشمگيني که به حق در ابتداي فيلم، ديوانه وار اعدام وحشيانه ژان را خواستارند و براي اجرايش لحظه شماري مي کنند، دست کمي از مشتاقان بي شمار رمان «عطر»، سينما دوستان و منتقداني که سال هاي سال براي ساخت آن در انتظاري طولاني به سر برده اند، ندارند. اگر ژان مي خواست ذات و جوهره «زيبايي» را تا ابد حفظ کند، تيک ور هم در تمام مدت ساخت فيلم در اين فکر بوده که «روح واقعي» کتاب را بي کم و کاست، به تصوير بکشد. متن کامل