به نقل از رادیو زمانه - تاریخ انتشار اول مرداد
طبقه متوسط ایران، هدف شبکهی ام بی سی فارسی
به قلم : جناب نیکآهنگ کوثر
در رابطه با شبکه MBC به سراغ کارشناسان رسانه رفتیم و با مصطفی قوانلو قاجار و امید حبیبینیا، روزنامهنگار، وبلاگنویس و کارشناس رسانهها صحبت کردیم.
مصطفی قوانلو قاجار که روزنامهنگار مقیم تهران است میگوید:
از یک جنبه الان در ایران و شهرهای بزرگ دسترسی به دیویدی خیلی سهل و آسان است. فیلمهای خارجی ، آن هم آخرین فیلمها بدون کپی رایت در بازار موجود است و با قیمت هزار تومان که قیمت خیلی ارزانی است در دسترس همه هست و اتفاقاً همهی آنها، زیرنویس فارسی دارد و از این نظر برای کسی که بخواهد فیلم ببیند و فیلم خوب هم ببیند، مشکلی نیست.
منتها مساله اساسی به نظر من اینجاست که من در یک هفتهای که MBC فارسی را نگاه کردم ، این شبکه، البته در قسمتی که MBC یک و دو سه هم بود به همین شکل بود؛ صحنههایی را که حاوی روابط جنسی بود سانسور میکردند و این مساله باعث میشود که خانوادهها بتوانند کنار همدیگر بنشینند و فیلم هالیوودی و خارجی نگاه کنند.
اگر الان مثلاً یک خانواده بخواهد یک فیلم با دیویدی نگاه کند، یک کار خیلی شاق و سختی است دیگر. اگر با خانواده باشد، یکی باید بنشیند سانسور کند و بزند جلو؛ ولی این کار را به راحتی MBC فارسی انجام داه و تاثیر آن به نظر من این است که خانواده این بار مینشیند فیلم میبیند.
الان اتفاقی که در ایران میافتد این است که جوانها، تک به تک فیلم میبینند. یا افراد خانواده، تک تک فیلم میبینند. ولی در کنار هم نشستن شاید یک چیزی باشد که از نظر جامعه شناختی قابل بررسی باشد.
من جدول برنامهها را که میدیدم، این شبکه، خیلی از فیلمها را با تاخیر نسبت به اکران در سینماهای آمریکای شمالی دارد نشان میدهد و فیلم خیلی جدیدی نیست. یعنی خیلی از آنها را ممکن است بینندگان در داخل ایران هم دیده باشند.
بله، بعد نکته اساسی آن این است که اصلاً سیاست امبیسی از گذشته که من زیرنویس عرب آن را نگاه میکردم؛ اینها به هیچ عنوان فیلم یا کیفیت و خوب دنیا را نشان نمیدهند. یعنی فیلمهای سطح اول را اصلاً نشان نمیدهند.
شبکه MBC به تازگی بخش فارسی خود را راهاندازی کرده است معمولاً چیزی را که نشان میدهند و برای مصرف کننده خاورمیانه به نظر آنها مناسب است، یکی فیلمهای اکشن و بزن بزن است، که خب این یک بخش آن است. یک بخش آن هم یکسری فیلمهای کمدی است و یا فیلمهای متوسط و یا پایینتر از متوسط که در ردهبندی نقدها و سایتهای مختلفِ معرفی فیلم قرار گرفتهاند.
تا جاییکه من خبر دارم، فقط یک فیلم خوب را قرار است پخش کنند، فیلمی به نام چوپان خوب. بنابراین خیلی معدود، فیلمهای با کیفیت و روز دنیا را نشان میدهند.
در نظرسنجیهای سایت MBC فارسی که نگاه بکنید میبینید که خیلیها نگاهی منفی راجع به نوع سانسور این تلویزیون دارند. شما به عنوان یک ناظر چه نظری در مورد این مساله دارید؟ آیا با تلویزیون ایران قابل مقایسه هست یا نه؟ با شبکههای ماهوارهای ديگر چطور؟
با تلویزیون ایران که اصلاً قابل قیاس نیست. چون در ایران اصلاً مدلی که سانسور میشود، واقعاً وحشتناک است. مثلاً وقتی که یک خانمی یک کمی لباسش باز باشد مجبورند تصویر را بیاورند روی صورت او و اصلاً یک چیز وحشتناکی میشود.
ما در MBC فارسی این چیزها را نمیبینیم. یعنی سانسور برای بیرون بودن لباس دامن کوتاه، آستین کوتاه و این چیزها وجود ندارد. فکر نکنم زیاد هم این کار باعث بشود که به اصل فیلم ضربه بزند. مگر اینکه خیلی فیلم خاصی باشد یا متمرکز در این مسائل باشد که معمولاً فیلمی را که متمرکز بر این مسائل باشد اصلاً نشان نمیدهند.
امید حبیبینیا، کارشناس رسانهها مستقر در سوییس نیز درباره MBC فارسی میگوید:
ببینید در ایران جمعیتی بالغ بر هفتاد میلیون نفر هستند و تعداد زیادی شبکههای تلویزیونی به زبان فارسی در ایران از ماهواره پخش میشود. درواقع بازار ایران برای رقابتهای رسانهای، بازاری بسیار قوی است و از پتانسیل زیادی برخوردار است و خیلی از شرکتهای بزرگ رسانهای و خیلی از رسانهها دوست دارند که به دلایل مختلف وارد این بازار بشوند.
یکی از این دلایل، اجتماعی و مهمتر از همه بازار اقتصادی در ایران با جمعیتِ طبقه متوسط بالاست. طبق آمارهای رسمی که مرکز تحقیقات صدا و سیما یا مراکز تحقیقاتی دیگر در ایران دارند کار میکنند، ارائه کردهاند؛ تقریباً میشود گفت که چیزی حدود ۵۵ درصد مردم از ماهوارههای تلویزیونی استفاده میکنند.
بههرحال این بازار بازاری هست که در خاورمیانه خیلیها به آن چشم دوختند و خیلیها دارند روی آن کار میکنند.
در حال حاضر عربستان سعودی دارد تلاش میکند که تاثیرگذاری بیشتری در منطقه داشته باشد حتی در روابط سیاسی هم سعی میکند هر چقدر که میتواند ایران را در تنگنا قرار دهد. آیا این رقابت را در این زمینه هم میشود بررسی کرد؟
در مورد MBC میشود گفت که دارد سعی میکند شبکه تلویزیونیاش را به زبان فارسی وارد ایران بکند. ولی چیزی که از MBC فارسی دارد پخش میشود در حال حاضر، فیلمهای سینمایی روز آمریکایی است و هنوز ما مثلاً برنامههای مستند یا برنامههایی که در کشورهای عربی تهیه شده باشد یا اخبار به زبان فارسی؛ هنوز در چنین برنامههایی را ندیدهایم.
تاثیرش شاید آنقدر نباشد ولی به هرحال اینکه یکی از بزرگترین کمپانیهای رسانهای جهان عرب، با زیر نویس فارسی دارد برای ایران برنامه پخش میکند خواه ناخواه یک معنا و مفهوم سیاسی مشخصی در ذهن ایرانیان ایجاد میکند و این چیزی هست که شاید این شرکت رسانهای یا به تبع آن بعضی از کشورهای عربی به دنبال ان بودند.
حالا دلایل سیاسی مختلفی میشود برای این زمینه مد نظر داشت، ولی شاید بیشتر از همه، بحث بر سر مسایل اقتصادی و بازار تجاری است که ممکن است برای ایرانیهایی که ساکن کشورهای عربی، به خصوص دوبی هستند، منفعتی داشته باشد.
آقای حبیبینیا، اگر از نقطه نظر حکومت ایران بخواهیم به این مساله نگاه بکنیم، میبینیم یک شبکه خارجی دارد فیلمهای هالیوودی را نمایش میدهد و بحث قدیمی تهاجم فرهنگی هم همیشه وجود داشته. به نظر شما نحوه نگاه حکومت ایران به این شبکه و برنامههای آن چگونه خواهد بود؟
بحثی که در مورد تهاجم فرهنگی وجود داشته، در این چند سال اخیر خیلی مغشوش شده است. در تعطیلات نوروز امسال، صدا و سیما حدود ۳۳ تا ۳۵ فیلم روز هالیوودی را بدون کپیرایت پخش کرده. فیلمهایی که بعضی از آنها در اروپا هم هنوز اکران نشده بودند.
ظاهراً به نظر میرسد پخش فیلمهای روز هالیوودی با سانسور و یا هر چیز دیگری که موازین جمهوری اسلامی را چندان به خطر نیندازد، دیگر جزو بحث تهاجم فرهنگی مطرح نیست.
...................................
به نقل از روزنامه اعتماد - تاریخ انتشار بیست و هفتم تیر
تنهابستري براي سودآوري
نويسنده: محيا بركت
كليد خوردن آخرين پروژه موسسه چند رسانه يي MBC Group با واكنش هاي زيادي در ايران همراه شد. اين موسسه در روزهاي نخستين از سال 2008 ميلادي ميزبان كارشناسان و صاحب نظراني بود كه نحوه راه اندازي شبكه ماهواره يي ام بي سي با زيرنويس فارسي را مورد بررسي قرار مي دادند.
حاصل بررسي ها تاكيد بر تنوع زباني مخاطبان اين موسسه در حوزه كشورهاي خليج فارس و آسياي ميانه و لزوم جذب آنها بود. اين بار فارسي زبانان گروه هدف اين موسسه قرار گرفتند.
گروه ام بي سي كه هفدهمين سال از عمر خود را با موفقيت پشت سر گذاشته بود به خوبي مي دانست كه چگونه مي توان با صرف كمترين هزينه، بيشترين تعداد مخاطبان و در آمد را به دست آورد.موسسه يي كه راه اندازي هفت شبكه پرطرفدار ماهواره يي را در كارنامه 17 ساله كاري خود ثبت كرده بود درصدد بر آمد تا سياست اعمال شده بر يكي ديگر از شبكه هاي خود را ادامه دهد و با گشودن مرزهاي تجاري كشورها سود بيشتري را نصيب خود كند. بنابراين سياستي همسو با شبكه ماهواره يي MBC2 را در پيش گرفت و قرار شد فيلم هاي هاليوودي خريداري شده اين بار با زيرنويس فارسي براي مخاطبان فارسي زبان پخش شود.
نماينده شبكه العربيه تنها نماينده MBC Group در ايران در تهران مي گويد: راه اندازي شبكه ام بي سي با زيرنويس فارسي نيازي به هزينه بالا نداشت : چرا كه پيش از اين هزينه خريداري فيلم ها پرداخت شده بود و تنها مساله آماده كردن زيرنويس فارسي براي فيلم ها مطرح بود. البته ممكن است با گذشت زمان، جا افتادن شبكه و افزايش شمار مخاطبان فارسي زبان فيلم هاي ديگري مخصوص مخاطبان اين شبكه خريداري و پخش شود و شايد در مراحل بعدي فراهم كردن دوبله فيلم ها نيز مورد توجه قرار گيرد. حسن فحص معتقد است شبكه MBC2 طرفداران و مخاطبان زيادي در ايران دارد و راه اندازي شبكه ام بي سي فارسي مي تواند طيف گسترده تري از مخاطبان را در بر گيرد. علاوه بر اين ام بي سي فارسي صرفاً شبكه يي براي ايرانيان نيست بلكه مخاطباني از كشورهاي آسياي ميانه مانند افغانستان و تاجيكستان نيز خواهد داشت. اما آنچه مشاهده مي شود حاكي از آن است كه زيرنويس فيلم هاي پخش شده كاملاً بر اساس اصطلاحات ، نگارش و دستور زبان فارسي مطابق با استانداردهاي دستوري در ايران است . با وجود اين حسن فحص معتقد است تهيه زيرنويس هاي فيلم ها از سوي كارشناسان فارسي زبان و در داخل موسسه ام بي سي انجام مي گيرد و اگر چنين استانداردي در نظر گرفته شده است به علت قابل فهم بودن آن براي همه فارسي زبانان است.
در هر صورت حاصل بررسي ها و مطالعات شش ماهه گروه ام بي سي تولد شبكه ماهواره يي ام بي سي فارسي در 8 جولاي بود و تولد اين نوزاد 10 روزه با واكنش هاي مختلفي در ايران روبه رو شد.
نخستين تبليغات مربوط به راه اندازي اين شبكه كه در روزهاي آغازين فصل بهار در كشور امارات انجام و در برخي سايت هاي خبري مطرح شد در وهله اول در ايران چندان مورد توجه قرار نگرفت تا اينكه در روزهاي پاياني بهار فركانس هاي دريافت اين شبكه اعلام شد و آن زمان بود كه خبر راه اندازي شبكه ام بي سي فارسي مثل توپ صدا كرد و جنجال هاي زيادي را در پي داشت . آنچه كه به اين جنجال ها دامن مي زند برچسب هايي است كه MBC Group آنها را يدك مي كشد. وابستگي ام بي سي به يكي از اعضاي خاندان سعودي ناخودآگاه انگيزه هاي سياسي و رقابت هاي دامنه دار دولت عربستان با جمهوري اسلامي ايران در منطقه را زنده مي كند و اين احتمال و گمان را مي پروراند كه راه اندازي شبكه يي فارسي زبان از سوي موسسه رسانه يي وابسته به عربستان ممكن است به قصد نفوذ و تسلط بر منطقه شكل گرفته باشد. از سوي ديگر برچسب امريكايي بودن فيلم هاي قابل پخش در اين شبكه گاه اذهان را به سمت اختلافات اين دو كشور و ديدگاه حاكم بر برخي از فيلم هاي هاليوودي مي كشاند و مساله تهاجم فرهنگي را زنده مي كند. همچنين مقر گروه ام بي سي در كشور امارات است و شايد جدل هاي موجود درخصوص هويت جزاير سه گانه ايراني پيش زمينه يي براي بررسي بدبينانه دلايل راه اندازي شبكه ام بي سي فارسي باشد.
در كنار اين زمينه هاي جنجالي پاسخ نماينده گروه ام بي سي در ايران بعد ديگري از هدف راه اندازي شبكه ام بي سي فارسي را روشن مي كند كه مي تواند آب سردي بر جنجال هاي آتشين در اين زمينه باشد. حسن فحص معتقد است آنچه در راه اندازي شبكه ام بي سي فارسي مورد توجه قرار گرفته منافع تجاري و كسب سود آوري است . اين شبكه صرفاً كاركرد سرگرمي دارد و پخش برنامه هاي خبري و تحليل هاي سياسي در دستور كاري اين شبكه قرار ندارد. ام بي سي فارسي اميدوار است بتواند با جذب آگهي هاي شركت هاي خارجي و اسپانسر مخارج خود را تامين كند و به سودآوري برسد. بنابر اين ام بي سي فارسي قرار است فرصتي باشد براي شركت هاي خارجي كه مشترياني در داخل كشورهاي فارسي زبان دارند تا از اين طريق بتوانند محصولات خود را معرفي كنند و مبادلات تجاري خود را افزايش دهند. وقتي ام بي سي دريافت مخاطبان فارسي زبان دارد و مي تواند برنامه هايي را با هزينه نه چندان بالابراي اين گروه از مخاطبان خود تهيه كند و در كنار آن با جذب آگهي هاي تجاري و اسپانسر به سود قابل توجهي دست يابد چرا نبايد اقدام به راه اندازي شبكه يي براي اين گروه كند. نماينده شبكه العربيه در تهران معتقد است نگاه حاكم بر اين مساله در ايران و نحوه بررسي زواياي شبكه ام بي سي فارسي با ديد تهاجم فرهنگي نگاهي بدبينانه است : سياست 2 MBC نيز به گونه يي است كه مسائل غيراخلاقي در فيلم ها سانسور مي شوند و سياست سانسور مسائل غيراخلاقي و مبتذل بر شبكه ام بي سي فارسي نيز اعمال خواهد شد. اگرچه سانسوري كه از سوي گروه ام بي سي اعمال مي شود كمتر از سانسور تلويزيون ايران بر پخش فيلم هاي خارجي است اما همين مساله نيز گواه بر آن است كه ام بي سي فارسي دري براي ورود ابتذال به كشورهاي فارسي زبان نيست. از سوي ديگر از قدرت سياسي ايران در منطقه با پخش چند فيلم هاليوودي با زيرنويس فارسي كاسته نخواهد شد. به نظر مي رسد تقابل آشكاري ميان دست اندركاران شبكه ام بي سي فارسي و كارشناسان و تحليلگران ايراني وجود دارد. آنچه كه براي گروه ام بي سي در اين زمينه حائز اهميت است از بين رفتن مرزهاي تجاري و بعد اقتصادي اين تصميم است بنابراين با نگاهي خوشبينانه راه اندازي اين شبكه را يك فرصت مي دانند و در مقابل كارشناسان داخلي با انگشت گذاشتن بر بعد فرهنگي قضيه با نگاهي بدبينانه مساله را يك تهديد مي دانند. اما به نظر مي رسد نگاهي واقع بينانه از سوي ايران مي تواند راهگشا باشد. راه اندازي اين شبكه مي تواند تلنگري باشد تا دست اندركاران رسانه يي در ايران با اتخاذ رويكردهاي صحيح فرهنگي، شناخت سلايق مخاطبان و افزايش توليدات تلويزيوني و سينمايي با محتواي غني وارد عرصه رقابت با اين شبكه شوند و سهم مخاطبان آن را به خود اختصاص دهند و مي توان همسو با اين جريان از مزايايي چون گسترش زبان فارسي از طريق شبكه ام بي سي فارسي و افزايش مراودات تجاري نيز بهره مند شد.
........................................
به نقل از تهران - اداره کل آموزش و پژوهش :
اهداف ام بي سي فارسي و نگاهي به موج راه اندازي شبکه هاي فارسي - تاریخ انتشار هجدهم تیر
امروزه شبکههاي تلويزيوني ماهوارهاي فارسي زبان، مهمان خانه تعدادي از ايرانيان در سراسر جهان هستند.
تعدادي به تماشاي اين شبکه ها مي نشينند و روزانه ساعاتي از زندگي خود را با تماشاي برنامه هاي آنها سپري مي کنند و برخي نيز اصلاً توجهي به اين گونه شبکه ها نشان نمي دهند و آنها را نکوهش مي کنند.
در اين ميان شبکه هايي مثل بي بي سي فارسي، تلويزيون فارسي پارلمان اروپا، ام بي سي فارسي ،... هم در راهند و هرکدام از اين شبکه ها در ماه هاي آينده راه اندازي مي شوند.
بيشتر اين شبکه ها سعي در هجمه فرهنگي و تبليغي ضد کشورمان، با مقاصد مختلف دارند؛ به همين علت رسانه هاي داخلي بايد با ارائه سياست هاي مناسب به مقابله با اين گونه شبکه ها بپردازند.
با توجه به اهميت اين موضوع پژوهشگر اداره کل آموزش و پژوهش در تحقيقي با عنوان« اهداف ام بي سي فارسي و نگاهي به موج راه اندازي شبکه هاي فارسي» در تلاش است ابتدا شبکه ام بي سي فارسي را (به عنوان شبکه اي ماهوارهاي که در آينده راه اندازي خواهد شد) بررسي و اهداف راه اندازي و سناريوي احتمالي درباره آن را مطرح کند.
پژوهشگر در بررسي خود درباره شبکه ام بي سي و شبکه هاي ماهوارهاي فارسي زبان به اين نتايج دست يافته است:
- به نظر مي رسد راه اندازي شبکه فارسي زبان ام بي سي با انگيزه هاي سياسي و رقابت هاي دامنه دار برخي دولت ها با جمهوري اسلامي در منطقه باشد و اين دولت ها درپي داشتن رسانه اي براي جذب مخاطب شيعه فارسي زبان باشند
ـ ايران تنها کشور غيرعربي است که بيشترين همسايه عرب را دارد و راه اندازي ام بي سي فارسي ناشي از اهميتي است که گردانندگان اين شبکه براي مخاطبان فارسي و تلاش براي جذب آنها قايل اند.
ـ از مهمترين آثار شبکه هاي فارسي زبان، تحت تاثير قرار دادن ارزش ها و زيرساخت هاي فرهنگي جوامعي است که در آن جوامع، مخاطب دارند.
ـ شبکه هاي ماهوارهاي فارسي زبان، نوعي دگرگوني تدريجي در فرهنگ جامعه ايجاد مي کنند که به نوعي آن را مي توان در راستاي جهاني شدن ارزيابي کرد.
ـ اين شبکه ها، بنا را بر اين گذاشته اند تا با ايجاد تصويري مثبت از کشورهاي خود مانند بي بي سي فارسي ، تلويزيون اروپايي و .. در ذهن مخاطبان عملکرد ديگر کشورهاي مورد نظر به عنوان مثال ايران را زير سئوال ببرند.
متن کامل اين پژوهش در آرشيو تحقيقات اداره کل آموزش و پژوهش معاونت سياسي در دسترس است.
...........................................
به نقل از مردمک
انتقال فساد از طریق ماهواره
محمدتقی رهبر، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی ضمن تاکید بر انتقال فساد به جامعه از طریق ماهوارهها راه برخورد با آن را ایجاد مانع برای ماهوارهها را روشهای علمی و فنی و همچنین حذف ماهوارهها را از خانهها دانست و گفت: اگر امکانات و تمهیدات به ما این اجازه را بدهد که فیلترگذاری و محدودیت را در ماهواره ایجاد کنیم گامی به سمت جلو برداشتهایم . ضمن اینکه در این راه باید خانوادهها را نیز توجیه کرد که این وسایل ارتباط جمعی را نیز به خانه نبرند.
این در حالی است که بسیاری معتقند که به زودی در عرصه علم و فناوری روزی خواهد رسید که شهروندان ایرانی قادر باشند در هر کجای ایران که باشند با همان آنتنهای سادهای که برنامههای صدا و سیما را دریافت میکنند، تلویزیونهای خارجی را نیز تماشا کنند.
مقابله با ماهواره با روشهای جایگزین
دیگر مخالفان ماهواره بر روشهای جایگزین تاکید دارند. ساخت برنامههایی که مخاطب ایرانی را به این سمت ببرد که برنامههای ایرانی تولید داخل کشور را به برنامههای خارجی ترجیح دهند، یکی از راههای پیشنهادی این گروه است.
رحمان سیفی آزاد، مدیر گروه ادب و هنر شبکه چهار سیما میگوید: از زمانی که شبکههای مختلف ماهوارهای در ایران احداث شده، این موضوع اتفاقات زیادی را برعلیه ایران در پی داشته است.
اما پیشینه فرهنگی ایران ثابت کرده این اتفاقات تغییری در ذائقه فرهنگی ملت ایرانی ایجاد نمیکند.
اما بهطور قطع و یقین این مسایل در طولانی مدت مؤثر واقع میشود و اینجاست که به صورت جدی نیاز میشود که مسؤولان برای مقابله با چنین حرکتی تصمیمگیری کنند.
با این وجود او در خاتمه گفت: تجربه این را نشان میدهد که مخاطب ایرانی تمایل زیادی به فیلمهای خارجی ندارد.
شبکه ام.بی.سی یک پدیده سیاسی
حمید دهقانپور، مدیر دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر نیز تشکیل شبکه امبیسی فارسی را یک پدیده سیاسی خواند و گفت: این حرکات در جهت تلاش دشمنان برای تحت تأثیر قرار دادن فرهنگ ما انجام میشود.
او در ادامه با بیان اینکه صداوسیما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از اولین نهادهایی هستند که وظیفه مقابله و رویارویی با این تهاجم فرهنگی را دارند، بر ساختن فیلمهای سینمایی زیبا با معنا که تحت عنوان فاخر ساخته میشوند و همچنین مجموعههای خوب تلویزیونی و برنامههایی با رنگ و بوی ملی مذهبی را راههایی برای مقابله با پدیده ماهواره دانست.
او افزود: ما باید با بالا بردن کیفیت نمایش ساعت فراغت مردم را پر کنیم و آنها را برای سینما رفتن ترغیب کنیم با فراهم کردن محیطهای امن فرهنگی و افزایش کیفیت صدا و تصویر جایگزین مناسبی به مردم ارایه دهیم تا جذابیت شبکههایی مانند امبیسی کاهش پیدا کنند.
این در حالی است که سیاستهای وزارت ارشاد در این چند سال اخیر ایجاد محدودیت برای بسیاری از سینماگران و توقیف تعدادی قابل توجه از آثار کارگردانان صاحبنام ایران بوده است. از این دست میتوان به فیلمهایی مانند سنتوری ساخته داریوش مهرجویی اشاره کرد که پیشبینی میشد که تماشاگران بسیاری را به سالنهای سینما بکشاند و به فروش بالایی دست یابد.
هنرمندان علیه امنیت ملی
صفارهرندی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز چندی پیش هنرمندان ایران را متهم کرده بود که به تحریک سفارتخانههای خارجی در تهران علیه امنیت ملی اقدام میکنند.
او منتقدان سیاستهای فرهنگی دولت را کسانی نامید که مشاعرشان درست کار نمیکند و با ژست فیلسوف مآبانه، وضع فعلی فرهنگ را از وضع قبلی بدتر میدانند.
او همچنین اعلام کرده بود: برای ما کار فرهنگی به صورت مطلق موضوعیت ندارد، ما متعهد نیستیم سینما رشد کند، بلکه متعهدیم سینمای مطلوب رشد کند. در بقیه حوزههای فرهنگ و هنر هم همینطور است.
همچنین چندی پیش ابراهیم حاتمیکیا در گفتوگو با برنامه تلویزیونی چهار دقیقه شبکه خبر مهمترین مشکل سینمای ایران را نداشتن سالنهای کافی و مناسب برای پخش فیلمها ذکر کرده وگفته بود: سینمای آمریکا در سال 1100 فیلم تولید میکند که ما در ایران از میان آنها 100 تا میبینیم و شاید 10تای آنها قابل اعتنا باشد و ما بقی فیلمهایشان هم متعلق به سینمای بدنه است. ولی آنقدر سالن سینما وجود دارد که اینها امکان اکران همزمان و موفق را مییابند هر چند که در گیشه هم گاه رقمهای پایینی نیز عایدشان میشود.
به نظر نمیرسد که با نبود امکانات و عدم تخصیص بودجههای مناسب برای سینماسازی و همجنین سانسور و اعمال سلیقه مدیران مربوطه بر روی سینما و هنر، هنرمندان رغبتی برای کار کردن در این فضا داشته باشند و احتمال آنکه خلاقیت و شکوفایی بارزی در زمینه فرهنگ و هنر به وجود آید که بتواند با محصولات فرهنگی غربی نیز رقابت کند نیز چندان قوی به نظر نمیرسد.